صحیفه سجادیه

صحیفه سجادیه

متوکل بن هارون گفت پس از شهادت یحیی بن زید به مدینه برگشتم و به دیدار حضرت ابوعبدالله جعفر صادق علیه السلام افتخار یافتم و ماجرای یحیی را به عرض امام رسانیدم .

امام گریه کرد و سخت اندوهناک شد و آنگاه فرمود :

- پسر عمویم را خداوند بیامرزد و وی را به پدران و اجدادش برساند . به خدا ای متوکل همانطور که یحیی به خاطر صحیفه پدرش نگران بود و می ترسید که این صحیفه به چنگ بنی امیه بیفتد من هم به خاطر این صحیفه نگران بودم و از یحیی کتمانش می کردم زیرا می ترسیدم که پس از شهادتش به بنی امیه برسد. صحیفه یحیی کجاست ؟

به حضورش تقدیم داشتم .

امام علیه السلام صحیفه را گشود و فرمود به خدا این خط خط عموی من زید و این دعا دعای جدم علی ابن الحسین علیها السلام است .

و بعد به پسرش اسماعیل گفت :

- برخیز  و آن دعا را که به تو سپردم و دستور دادم که نگاهش داری بیاور.

 فهرست مطالب : 

برای مشاهده و خرید کتاب مفاتیح الحیاه  کلیک کنید .