مربای شیرین

مربای شیرین

جلال نوجوان، هر چه سعی می كند نمی تواند در شيشه مربا را باز كند، از مادر، همسايه، دوستان، معلمان و بقال محله كمک می طلبد اما هيچ كس قادر به باز كردن آن نيست و سرانجام مشخص می شود تمام شيشه های كارخانه مرباسازی همين شكل را دارند. جلال كه از برخورد توهين آميز عوامل كارخانه ناراحت است با كمک يک دوره گرد نان خشک جمع كن از آنها شكايت می كند، ولی مسئولان كارخانه به جای رفع مشكل، مسابقه ای با موضوع باز كردن در شيشه مربا برگزار می كنند. اين تمهيد فريب كارانه باعث فروش بالای مرباها می شود اما جلال با شركت در يكی از مسابقه ها به افشاگری عليه كارخانه می پردازد و مديران آن را به اتلاف سرمايه ملی متهم مي كند. اين مسأله باعث هشياری و اعتراض عمومی می شود و كارخانه هم در اثر شكايت جلال در آستانه تعطيلی قرار می گيرد، ولی مسئولان كارخانه با تطميع و رشوه دوباره فعاليت خود را از سر می گيرند و با طراحی شيشه های جديد به عرضه محصولاتشان می پردازند.

در پايان جلال و دوستانش به كارخانه می روند و از مدير آن می خواهند كه از آنها عذرخواهی كند.